داستان تیمور محیدی که با ساخت ۱۲۰ هزار قطعه تحریمی، صنعت نفت را بومی کرد.

چکش‌های کودکی، آچار خودکفایی امروز

چهار دهه پیش، دکتر تیمور مجیدی جوانی بود که با دستانش پیچ و مهره می‌ساخت و رویای ساخت «قطعات بزرگ» در سر داشت. امروز، همان کارگر دیروز، مدیرعامل یکی از شرکت‌های دانش‌بنیان پیشرو در حوزه ساخت قطعات صنایع نفت، گاز و پتروشیمی است؛ شرکتی که سالانه بیش از ۱۲۰ هزار قطعه صنعتی تولید می‌کند و نامش در زنجیره تأمین انرژی کشور جای گرفته است.
چهار دهه پیش، دکتر تیمور مجیدی جوانی بود که با دستانش پیچ و مهره می‌ساخت و رویای ساخت «قطعات بزرگ» در سر داشت. امروز، همان کارگر دیروز، مدیرعامل یکی از شرکت‌های دانش‌بنیان پیشرو در حوزه ساخت قطعات صنایع نفت، گاز و پتروشیمی است؛ شرکتی که سالانه بیش از ۱۲۰ هزار قطعه صنعتی تولید می‌کند و نامش در زنجیره تأمین انرژی کشور جای گرفته است.
کد خبر: ۱۵۲۹۱۷۶
نویسنده سید محی‌ الدین حسینی‌ مقدم - روزنامه نگار 

مجیدی متولد ۱۳۴۲ است و از پانزده‌سالگی وارد صنعت شده. او با ترکیب تجربه‌ی چهل‌ساله و دانش فنی نسل جدید، نشان داده که «مهندسی معکوس»، بازتولید فناوری نیست بلکه بازآفرینی اعتماد به نفس صنعتی است.

شرکت او در پارک علم و فناوری خلیج فارس مستقر است، اما دامنه‌ی فعالیتش از تهران تا بوشهر امتداد دارد؛ جایی که صنایع بزرگ نفتی، پتروشیمی و دریایی کشور به قطعات بومی او متکی‌اند.

در این گفت‌وگو، از مسیر گذار او از کارگاه‌های سنتی تا زیست‌بوم دانش‌بنیان، از چالش‌های ساخت قطعات تحریمی تا معنای واقعی خودکفایی صنعتی پرسیده‌ایم.

شما از نسلی هستید که از کارگاه‌های سنتی به زیست‌بوم دانش‌بنیان رسیده‌اید. روایت شما از این مسیر طولانی چیست؟
من از پنج، شش سالگی کار کردم. آن زمان ثبات اقتصادی نبود و در خانواده‌های پرجمعیت، هرکداممان چکشی دست می‌گرفتیم و وارد کارگاه می‌شدیم. از جارو زدن شروع کردم تا جا کردن کارگاه‌ها. نسل به نسل، از استادان فن یاد گرفتیم و خیلی زود فهمیدم که کار عملی را بلدم، اما باید سراغ بخش تئوریک بروم. چون در کارگاه‌ها خبری از آموزش علمی نبود. بعد سراغ تحصیلات آکادمیک رفتم و امروز، آمیختن تجربه‌ی صنعتی و دانش دانشگاهی را یک نعمت بزرگ می‌دانم. همیشه به جوان‌ها می‌گویم اگر از کارگاه شروع کنند و بعد دانشگاه بروند، هم علم‌شان ریشه‌دارتر است، هم عمل‌شان نتیجه‌بخش‌تر.

در چهار دهه فعالیت، فناوری تغییر کرده یا نگرش ما نسبت به تولید و خودباوری صنعتی؟
هر دو. ماشین‌آلات فوق‌العاده تغییر کرده‌اند. ما یک زمانی برای تراشیدن یک قطعه پیچیده، هفته‌ها زحمت می‌کشیدیم. الان دستگاه‌های CNC با دقت میکرونی کار می‌کنند، اما اگر علمش را نداشته باشی، باز هم عقبی. ما یاد گرفتیم که تولید بدون دانش دوام ندارد. امروز اگر قطعه‌ای را می‌زنیم که قبلاً فقط آمریکا می‌ساخت، به‌خاطر یادگیری علمی و به‌روز بودن است.

برخی می‌گویند در ایران بیشتر «مونتاژکاریم تا سازنده». شما چطور با این ذهنیت مقابله کردید؟
این حرف تا حدی درسته، چون هنوز در بعضی صنایع، تولید را با مونتاژ اشتباه می‌گیرند. اما من هیچ‌وقت قطعه مونتاژی نساختم. هرچه تولید کردیم، طراحی و ساخت خودمان بوده. به دانشجویانی که برای کارآموزی می‌آیند می‌گویم: مونتاژ شاید پله‌ی اول باشد، اما اگر همان‌جا بمانی، پیشرفت نمی‌کنی. تولید یعنی استقلال فکری. این را باید نسل به نسل منتقل کرد.

از نگاه شما «کارآفرینی صنعتی» چه تفاوتی با «تولید صرف» دارد؟
توجه داشته باشید؛ کار ما ساختن صرف نیست، فرهنگ‌سازی هم هست. در کنار مهندسی و تولید، باید ذهن جامعه را نسبت به ساخت داخل تغییر داد. مثلاً ما اولین تولیدکننده فلنج‌های آلیاژی با نشان استاندارد در بوشهر هستیم. این هم  کار تولیدی است و هم توسعه فرهنگ اعتماد به صنعت.

اصطلاح «مهندسی معکوس» گاهی به معنای «کپی‌کاری» تعبیر می‌شود. شما این مفهوم را چگونه می‌بینید؟
واقعیت این است که مهندسی معکوس در اصل یعنی کپی دقیق، اما کپیِ علمی. ما نمی‌خواهیم چرخ را از نو اختراع کنیم. کشورهایی که مهندسی معکوس را درست انجام داده‌اند، خودشان بعداً خالق فناوری شده‌اند. در قطعه‌سازی، این کار پیچیده است. خیلی‌ها فقط شکل قطعه را می‌سازند، اما ده دقیقه هم کار نمی‌کند. چون پشت آن علم نیست. مهندسی معکوس اگر درست انجام شود، خودش مدرسه‌ای از یادگیری است.

وقتی از ساخت قطعه با مهندسی معکوس صحبت می‌کنید، یعنی چه سطحی از دانش فنی در کشور به وجود آمده؟
وقتی یک قطعه را باز می‌کنی و از نو می‌سازی، تازه می‌فهمی پشت آن چه دانشی بوده و چه فناوری‌هایی کم داری. مثلاً ما قطعه‌ای داشتیم به نام کانکشن شیکاگویی برای فاز ده پارس جنوبی. نمونه آمریکایی آن از فولاد زنگ‌زن ساخته شده بود و هر سال باید دوباره خریداری می‌شد. ما همان قطعه را با آلیاژ بومی ساختیم؛ چهار سال است بدون خرابی کار می‌کند. یعنی نه‌تنها کپی نکردیم، بلکه ارتقا هم دادیم.

صنعت نفت و گاز ایران تا چه حد آماده پذیرش فناوری بومی است؟
پذیرش هنوز کامل نیست. گاهی ما قطعه‌ای را با کیفیت بالا می‌سازیم اما می‌گویند باید استانداردی بگیریم که اصلاً تعریف نشده! حتی بعضی تولیدکننده‌ها روی قطعاتشان می‌نویسند «Made in USA» تا فروش برود. این یعنی هنوز اعتماد کامل شکل نگرفته. اگر این نگاه اصلاح نشود، صنعت همیشه وابسته می‌ماند.

بومی‌سازی قطعات وارداتی چه اثری بر امنیت صنعتی و اقتصاد کشور داشته؟
خیلی زیاد. ما قطعاتی را ساختیم که قبلاً هرکدام بیش از یک میلیارد تومان هزینه داشت، ولی با تولید داخلی، قیمت را به حدود ۴۵۰ میلیون رساندیم. کیفیت هم بالاتر رفت. برای همین وزارت نفت و مدیران بوشهر از ما تقدیر کردند. این یعنی اینکه بومی‌سازی صرفه‌جویی نیست و می‌تواند تضمین‌کننده امنیت صنعتی کشور هم باشد‌.

در مسیر تولید داخلی با چه چالش‌هایی روبه‌رو بودید؟
چالش مدیریتی و اقتصادی زیاد داریم. چین مواد اولیه را از ما می‌خرد، جنس تولید می‌کند و ارزان‌تر به خود ما می‌فروشد!
در چنین بازاری، تنها راه بقا کیفیت است. تولیدکننده واقعی کسی است که جنسش از رقیب خارجی بهتر و به‌صرفه‌تر باشد. تولید یعنی مبارزه؛ هرکس از میدان رقابت بگریزد، شکست می‌خورد.

پایداری تولید برای شما چه معنایی دارد؟
یعنی کیفیت، کمیت و بازار در کنار هم. تولیدی که فقط با وام و شعار زنده باشد، پایدار نیست. تولیدکننده باید بتواند کالایی بسازد که حتی چینی‌ها از آن بخرند. اگر نتوانیم از رقابت جهانی سر بلند کنیم، تولید داخلی صرفاً اسم است نه عمل.

شما از ترکیب مهندسان جوان و صنعتگران باتجربه استفاده کرده‌اید. این همکاری چقدر موفق بوده؟
خیلی، ولی آسان نیست. مدیریت نیروهای تحصیل‌کرده و نخبه سخت‌تر از هر کار فنی است. باید چند برابر آن‌ها دانش داشته باشی تا همراهشان بمانی. اگر خروجی دانشگاه‌ها با نیاز صنعت هم‌راستا شود، نیمی از مشکلات کشور حل می‌شود. من معتقدم هر مسئله‌ای در این کشور باید از مسیر «دانش و صنعت» حل شود نه از مسیر اداری.

بسیاری از جوانان متخصص مهاجرت می‌کنند. شما چطور انگیزه و تعلق را در مجموعه‌تان حفظ کردید؟
واقعاً کار ساده‌ای نیست. فشار اقتصادی و فرهنگی بالاست. اما ما سعی کرده‌ایم محیطی بسازیم که حس مؤثر بودن در کشور برایشان زنده بماند.
من همیشه می‌گویم اگر نخبه‌ها بمانند، فردای ایران تضمین می‌شود. چون کشور با پول زنده نمی‌ماند؛ با مغز و غیرت زنده می‌ماند.

همکاری با پارک علم و فناوری خلیج فارس بوشهر چه نقشی در رشد شما داشت؟
پارک علم و فناوری به‌نوعی برند اعتماد است. شرکت‌هایی که استانداردهای لازم را طی می‌کنند و در پارک پذیرفته می‌شوند، اعتبار ملی می‌گیرند. پارک قرار نیست برای ما کار بگیرد، بلکه چارچوب حرفه‌ای فعالیت را فراهم می‌کند. همین کافی است.

از نگاه شما برای تحقق واقعی «اقتصاد دانش‌بنیان» چه تغییری در سیاست‌گذاری کشور نیاز است؟
اول از همه باید تولیدکننده جدی گرفته شود. رهبر انقلاب یازده سال است بر «تولید دانش‌بنیان» تأکید می‌کنند، اما هنوز در سیاست‌های اجرایی فاصله داریم.
ثبات اقتصادی، حمایت واقعی از تولید و بها دادن به جوانان کلید پیشرفت است. ما اگر اقتصاد را به جای دلار و دلالی، روی تولید تنظیم کنیم، خیلی از چالش‌ها حل می‌شود.

آینده شرکت و صنعت قطعه‌سازی ایران را چطور می‌بینید؟
آینده شرکت من روشن است؛ چون تیمی از جوانان باهوش و باانرژی داریم و در حال برنامه‌ریزی برای صادرات منطقه‌ای هستیم.
اما اگر بخواهم صادقانه بگویم، دهه آینده هنوز دهه «ساخت ایران» نیست. باید دو دهه تلاش مداوم کنیم تا به آن نقطه برسیم. ما پیشرفت‌های علمی بزرگی داشتیم، ولی تا خودکفایی واقعی، راه زیادی در پیش است. شعار دادن ساده است، ساختن سخت.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها